چرا باید کتاب صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز را بخوانیم
کتاب صد سال تنهایی از گابریل گارسیا مارکز یکی از معروفترین رمانهای دنیاست که در بین فهرست ۱۰۰ کتاب رمان برتر در جهان هم جای گرفته است و جزو فهرست ۴۰ کتابی است که هر انسان پیش از مرگ خود باید بخواند. این کتاب در ابتدا در ۸۰۰۰ نسخه چاپ شد که در همان هفته اول تمام نسخههای آن فروش رفت و تقاضا برای چاپ مجدد آن زیاد شد. اما نکتهای که در مورد این کتاب وجود دارد این است که خواندن آن برای افراد بسیاری ممکن است به قدری سخت باشد که عطای خواندن آن را به لقایش بخشیده و کتاب را نیمه رها کنند، علتش هم این است که در کتاب صد سال تنهایی شما با شخصیتهای زیادی روبرو میشوید که نامهای مشابه دارند یا در اوج روایت داستان وارد یک فضای تخیلی میشوید که باید آنقدر تسلط داشته باشید که بدانید آن فضا تخیلی است و حقیقت چیز دیگری در ادامه کتاب است. با این میکرومقاله از سبکتو همراه باشید تا با هم کتاب صد سال تنهایی را بررسی کنیم و خلاصهای از آن را بخوانیم.
گابریل گارسیا مارکز
گابریل گارسیا مارکز قبل از نوشتن کتاب صد سال تنهایی ۴ کتاب دیگر هم نوشته بود که روی هم ۲۵۰۰ نسخه از آنها فروخته شده و با استقبال خوبی روبرو نشده بود. اما نوشتن این کتاب موفقیتهای زیادی به همراه داشت به طوری که تا کنون به ۴۴ زبان زنده دنیا ترجمه و منتشر شده است و در صدر فهرست کتابهایی با بیشترین ترجمه قرار گرفته است.
کتاب صد سال تنهایی در دوران خود که اکثر نویسندگان سبک واقعگرای اجتماعی و ضد رمان را برای نوشتههای خود انتخاب میکردند، با سبک جدید خود مسیر رمان مدرن را اصلاح کرد و با بکار بردن تفسیرهای شاعرانه و زبانی شعلهور از رئالیسم اجتماعی روی برگردانده و به سمت تخیل بازگشت و به یکی از مشهورترین آثار ادبیات کلاسیک جهان تبدیل شد.
خلاصه کتاب صد سال تنهایی
گابریل گارسیا مارکز در این کتاب داستان ۷ نسل از خانوادهای به نام خانواده بوئندیا را روایت میکند. خوزه آرکادیو بوئندیا روزی محل اصلی زندگی خود را ترک میکند و دهکدهای را برای سکونت انتخاب میکند و رفته رفته به همراه اطرافیانش بنای دهکده مورد نظر در داستان را پایهریزی میکند.
علت اینکه خوزه آرکادیو بوئندیا محل زندگی خود را ترک میکند این است که در یک درگیری فردی به نام پرودنکیو آگیولار را میکشد که مجازات این جرم عقیم شدن است. او یک شب در خواب، شهری به نام ماکوندو را میبیند. ماکوندو شهری است ساخته شده از آینهها که تمام جهان را در خود منعکس میکند.
خوزه آرکادیو به محض بیدار شدن از خواب تصمیم میگیرد که شهری که در رویای خود دیده است را در کنار رودخانه بنا کند. در حقیقت ماکوندو یک نمونه از مفهوم اتوپیا یا آرمان شهر در ادبیات داستانی است. اعتقاد خوزه این بوده است که این آرمان شهر باید دور تا دور توسط آب محاصره شود تا برای سالها با جهان بیرون از خود هیچ ارتباطی نداشته باشد. تنها ارتباط این شهر، سالی یکبار در اثر حضور کولیها در آن است.
در کتاب صد سال تنهایی جنگ و درگیریهای داخلی، ورود غریبهها، عشق، نفرت، حسادت، مرگ، ازدواج و تولد، پایه و اساس بسیاری از اتفاقاتی است که در این آرمان شهر برای نسلهای خانواده بوئندیا رخ میدهد که گابریل گارسیا مارکز به زیبایی آن را به نمایش درآورده است.
نمادها و سمبلهای کتاب صد سال تنهایی
• تکرار وقایع: درونمایه اصلی داستان صد سال تنهایی روی تکرار وقایع استوار است به طوری که یک سری اتفاقات در طول داستان تکرار میشوند. این مسئله این موضوع را میرساند که انگار در زندگی از بعضی اتفاقات نمیتوان فرار کرد. در این داستان، گذشته شخصیتهاست که زندگیشان را کنترل میکند. حتی در داستان شاهد حضور ارواح هستیم که نمادی از گذشته هستند. انگار آرمان شهر ماکوندو دارای سرنوشتی از پیش تعیین شده است و به آن محکوم شده است.
• رنگها: گابریل گارسیا مارکز در این اثر شاخص ادبیات کلاسیک جهان، از رنگها به عنوان یک نماد استفاده کرده است. به طور مثال رنگ زرد و طلایی نمادی از امپریالیسم هستند و بازه زمانی خاصی از تاریخ اسپانیا را یادآور میشوند که به عنوان عصر رونق و شکوفایی هنر و ادبیات معروف است.
• شهر آینهای: در داستان صد سال تنهایی، آینه فقط به ماکوندو مربوط نیست و در واقع آینه در این داستان نمادی از سرنوشت است. در پایان داستان متوجه میشویم که شهر ماکوندو شهر آینهها نبوده است بلکه شهر سرابها بوده است. در واقع ماکوندو نماد دنیای قشنگ و نویی است که مردم وعده داده شده اما در عمل وجود خارجی ندارد.
تخیل و فراتر از تخیل
گابریل گارسیا مارکز در کتاب صد سال تنهایی فقط به روایت تخیل نپرداخته است و سعی کرده تا ردپایی از واقعیت پیرامون خود را هم در داستان روایت کند. به عنوان مثال او در این داستان بخشی از تاریخ کشورش، کلمبیا، را نقل کرده است. در آمریکای لاتین در ابتدا فقط بومیان سکونت داشتند تا زمانی که این مناطق کشف شده و رفت و آمد اروپائیان به آن شروع شد و تلاش کردند با قتل عام و کشتار بومیان به منابع طبیعی این منطقه دست پیدا کنند و آن را به غارت ببرند و در عوض بومیان هم با تکنولوژیهای جدید آشنا شدند که این موضوع در کتاب صد سال تنهایی در مورد ماکوندو و کولیهایی که سالی یکبار به آنجا میآمدند صدق میکند. در اصل کولیها، نماید اروپائیانی هستند که به آمریکای لاتین میرفتند.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه