برای مشاهده نتایج کلید Enter و برای خروج کلید Esc را بفشارید.

چطور غم را رها کنیم و با از دست دادن‌ها کنار بیاییم – قسمت اول

غم و ناراحتی را هیچ کس نمی‌خواهد اما حسی است که همه با آن درگیر هستیم. مرگ یکی از عزیزانمان، مهاجرت بهترین دوستانمان، شکست در روابط عاشقانه یا حتی نداشتن شغل مورد علاقه‌مان می‌تواند از عوامل ایجاد غم و ناراحتی باشد. متاسفانه زندگی امروز به شکلی شده که هر روز یک اتفاق ناراحت‌کننده را تجربه می‌کنیم.

اما باید چی کار کرد؟باید اجازه دهیم تا غم و ناراحتی ما را از پا درآورند؟ باید اجازه دهیم تا ما را تبدیل به یک آدم بی‌حوصله و غمگین کنند؟ قطعا نه. در این سری از میکرومقاله‌های سبکتو می‌خواهیم بهترین راهکار برای رها شدن از غم و ناراحتی و کنار آمدن با چیزهایی که از دست دادیم را پیدا کنیم. پس به زندگی لبخند بزنید و با ما همراه باشید:

مارک یک روانشناس می‌گوید: «چند وقت پیش من و همسرم از کنار محل یکی از اولین قرارهایمان رد شدیم. چند دقیقه لبخند زدیم و یکی از خاطرات مشترک‌مان را یادآوری کردیم. آن ملاقات واقعاً عالی بود. یک شب که شاید در طول عمرتان یک یا دو بار آن را تجربه کنید، آن هم اگر خوش‌شانس باشید.

با فکر کردن به این موضوع،کمی غمگین شدم. چون دیگر من آن جوان ۲۷ساله نبودم که با جسارت و اعتمادبه‌نفس جلو بروم بدون اینکه دقیقا بدانم می‌خواهم چه کاری کنم. من اندوهگین شدم چون آن دو نفری که ما بودیم و آن شب را تجربه کرده بودیم، رفته بودند و هرگز بر نمی‌گشتند. بی‌توجهی جسورانه و شیرینی در من جوان‌تر وجود داشت که بطور برگشت‌ناپذیری از بین رفته بود. چند لحظه در سکوت برای گذشته‌ام عزاداری کردم؛ انگار یکی از فامیل‌های دورم را از دست داده باشم.

بیشتر بخوانید:   برنامه پیاده‌روی روزانه آسان و ساده

من با فقدان غریبه نیستم و فکر نکنم هیچ کدام از ما با آن ناآشنا باشیم. مرگ اعضای خانواده و دوستان را دیده‌ایم. روابط عاشقانه‌ای داشته‌ایم که با انفجاری غیر‌عادی خاتمه یافته‌اند و آن را در سکوتی طولانی پذیرفته‌ایم. رفاقت، شغل، شهر و جمع‌های زیادی را از دست داده‌ایم. حتی ایمانمان به خود و دیگران را هم از دست داده‌ایم.

چطور غم را رها کنیم و با از دست دادن‌ها کنار بیاییم

با واقعیت روبه‌رو شوید

هر نوع از دست دادنی نوعی مرگ است. در هر مورد، تجربه‌ای (یک شئ، ایده یا شخص) بوده که به زندگی‌تان معنا می‌داده و حالا دیگر وجود ندارد. به همین خاطر از پس فقدان برآمدن همیشه در برگیرنده همان پویایی است.

در هر مورد – خواه این فقدان از دست دادن یک رفاقت، شغل، عضوی از بدن یا هر چیز دیگری باشد – ناچار می‌شویم با این واقعیت رو به رو شویم که دیگر هرگز چنین چیزی یا شخصی را تجربه نخواهیم کرد. ناچار می‌شویم نوعی تهی بودن درونی را احساس کرده و درد را بپذیریم. ناچار می‌شویم با آن کلمه بسیار بسیار وحشتناک مواجه شویم: «هرگز».

واژه «هرگز» آزار دهنده است چون به این معناست که نمی‌توان آن را تغییر داد، در حالی که ما دوست داریم فکر کنیم که می‌توان چیزها را تغییر داد و این فکر کمک می‌کند که ما احساس بهتری داشته باشیم.

بعضی از عبارات ما را تشویق می‌کنند. آنها به ما می‌گویند که اگر چیزی را دوست ندارید، تغییرش بدهید. اما «هرگز» یعنی همه چیز تمام شده است و تحمل این موضوع واقعاً دشوار است. نمی‌توانید یک مرده را به زندگی برگردانید. نمی‌توانید جوانی هدر رفته را برگردانید، نمی‌توانید زمان را به عقب برگردانید و یک کار اشتباه را انجام ندهید یا کلمه‌ای که رفاقت‌تان را بهم زد، را  نگویید.

بیشتر بخوانید:   عادت‌های روزمره‌ که انرژی شما را هدر می‌دهند

وقتی چیزی رفت، رفته است و هر کاری که انجام دهید به وضعیت قبلی برنمی‌گردد. این موضع از جنبه روانشناسی، بخش کوچکی از شما را نابود می‌کند. اما باید این بخش کوچک را دوباره ساخت.

برای اینکه یاد بگیریم غم را رها کنیم و غصه چیزهایی که از دست دادیم را نخوریم اول قدم پذیرفتن است. وقتی شما باور می‌کنید که چیزی یا کسی رفته یعنی آماده ساختن آن بخش کوچک می‌شوید. در میکرومقاله بعدی به قسمت دوم این مبحث می‌پردازیم و بیشتر در مورد مواجه با غم و ناراحتی صحبت خواهیم کرد.