۹ قدم برای اینکه کمتر از خودتان متنفر باشید! – قسمت دوم
در قسمت قبل در مورد اینکه چطور امکان دارد از خودتان متنفر باشید و اینکه چه عواقب بدی میتواند در طول ماهها داشته باشد صحبت کردیم. در ادامه میخواهیم با ۷قدم دیگر آشنا شویم که کمک میکند تا کمتر از خودتان متنفر باشید و در نتیجه کمتر احساس افسردگی نسبت به خودتان و تواناییهایتان داشته باشید. با سبکتو همراه باشید:
قدم ۳: تنفر را افشا کنید
معمولاً از هرچه که بیشتر متنفر باشید ، بیشتر از دید بقیه پنهان میکنید. اینها چیزهایی هستند که معتقدید باعث میشوند مردم شما را نپذیرند، به شما آسیب بزنند، با انگشت نشانتان بدهند یا به شما بخندند.
اما اکثر اوقات این ترسها بیاساس هستند. چون معمولا چیزی که باعث شده تا از خودتان متنفر باشید ، باعث میشود تا دیگران هم به همان دلیل از خودشان متنفر باشند. دقیقاً مانند بازی که هر کسی فکر میکند بدترین کارتها را دارد و از بازی کردن میترسد چون فکر میکند که میبازد، بنابراین همه کارتهایشان را پنهان میکنند چون خجالتزدهاند.
جالب اینجاست که عشق درست زمانی شکل میگیرد که طرف مقابل با تاریکترین و عمیقترین قسمت شخصیت شما آشنا میشود و آن را کاملا قبول میکند و در مقابل شما هم با تاریکترین و عمیقترین قسمت او را میبینید و او را میپذیرید. میخواهم بگویم برای درمان کردن این تنفر باید آن را به اشتراک بگذارید.
بر ملا کردن بدترین ویژگیهایمان و پذیرفتن و به اشتراک گذاشتن آنها اعتماد و صمیمیت به وجود میآورد. البته با فرض اینکه تمایل داشته باشید خودتان و دیگران را ببخشید.
قدم ۴: دیگران، از جمله خودتان را ببخشید
بخشش یعنی اینکه علیرغم اینکه چیزی یا کسی آزارتان میدهد، اما شما کماکان آن شخص (یا خودتان) را دوست بدارید؛ اما دقیقاً این کار را چگونه باید انجام داد؟ نیات خوب یا حداقل بیتوجهی پشت رفتارهای بد، شیطنتآمیز یا نامطلوب را بشناسید. برای مثال، اغلب افراد به این دلیل که آدمهای بدی هستند دست به کارهای بد نمیزنند، این کار را انجام میدهند چون کار بهتری بلد نیستند یا اینکه به اشتباه فکر میکنند حق دارند. وقتی میخواهید کسی را به خاطر بیتوجهی یا شکست ببخشید، کارهای خودتان را به خاطر بیاورد.
به همین دلیل است که پرداختن به تنفرتان تا این اندازه اهمیت دارد. هر قدر بخشهایی که دوست ندارید را کمتر بشناسید و بپذیرید، کمتر میتوانید اشتباه دیگران را ببخشید و یک فرد احمق، عصبانی و قضاوتگر باقی خواهید ماند.
قدم ۵: چرت بزنید
جدی میگویم. خسته به نظر می رسید!
قدم ۶: به خودتان اجازه سقوط بدهید
اینکه چون خودتان را دوست دارید باید همیشه احساس موفقیت داشته باشید اصلا درست نیست. کسی که مراقب خودش است اجباری ندارد که حتما همه کارها را درست و کامل انجام دهد. بر عکس، افرادی که خودشان را دوست دارند، بیشتر تمایل دارند وارد گود شوند زیرا درک میکنند که رشد و پیشرفت حقیقی از کجا نشات میگیرد.
قدم ۷: به بالاترین رویایتان برسید
یکبار دیگر به رویاهایتان فکر کنید و آنها را برای خودتان تجسم کنید. هدف زندیگیتان چیست؟ میخواهید پولدار شوید؟ به دنبال یک همراه در زندگی هستید؟ یا میخواهید کسبوکار خودتان را راه بیندازید؟ فرقی نمیکند، هر چه هست را دستیافتنی ببینید. دائم برای خودتان هدف تعیین کنید و به بهترین شکل به آنها برسید. رسیدن به اهداف باعث میشود کمتر از خودتان متنفر باشید و اعتماد به نفس بیشتری پیدا کنید.
قدم ۸: حرفهای بخش منفی و مثبتتان بی معنی هستند، خودتان را درگیر آنها نکنید
این مورد زندگی مرا تغییر داد: درک اینکه اگر تمام چیزهای بد و وحشتناکی که در مورد خودم میگفتم نادرست بودند، پس تمام چیزهای فوق العادهای هم که میگفتم درست نبودند. حقیقت این است که نمیدانید چه چیزی درباره شما صحیح است یا در چشم دنیا چگونه دیده میشوید. حقیقت این است که مغزتان احمق و غیرقابل اعتماد است. واقعیت این است که شما خاص نیستید و این چیز خوبی است. خاص بودن انتظارات غیرمنطقی ایجاد میکند و انتظارات غیرمنطقی انواع خاصی از لوس کردن ایجاد کرده و باعث میشود از خودتان متنفر باشید.
قدم ۹: مهمترین جاهطلبی و شکستتان را در نظر بگیرید و نظر یک کودک چهار ساله را بپرسید
آنها احتمالاً به شما میخندند و درخواست میکنند که تظاهر کنید یک درخت هستید یا با آنها بازی کنید؛ و پاسخشان کاملاً مناسب و صحیح است.
زیرا با اینکه سعی میکنید سرطان را درمان کنید، انرژی فوزیون سرد را کشف کنید، یا در حالی در امتحان کانون وکلا قبول شوید که هیچ سابقهای ندارید، باز هم انسان هستید و توانایی این را دارید که به زندگی که به شما داده شده است، متصل شوید. بچههای چهار ساله توانایی فوقالعادهای برای یادآوری این موضوع به شما دارند.
من سعی دارم به کمک این قدمها تمرین سالم تواضع را به شما یاد بدهم.
بله تواضع. این روزها فکر میکنید همه چیز زندگیتان بدترین حالت ممکن است یا اینکه تمام کارهایی که انجام میدهید باید بهترین باشند تا بتوانید جبران کنید. هیچ کدام از اینها درست نیستند. سیندی چهار ساله این موضوع را میفهمد. به همین خاطر از شما خواست بازی کنید. اما به جای آن فلاسکتان را پنهان کرده و سعی میکنید برایش توضیح دهید که میخواهید مسئله گرمایش زمین را حل کنید. اما لطفاً یک لحظه آرام باشید و فقط بازی کنید.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه