آیا ضریب هوشی و آیکیو واقعا تاثیرگذار هستند؟
ضریب هوشی بالا یکی از ویژگیهایی است که همه ما دوست داریم آن را داشته باشیم. انواع تستهای مختلفی هم برای اینکه بدانیم ضریب هوشیمان چقدر است و چقدر با باهوشترین افراد دنیا فاصله داریم هم انجام دادیم، در اکثر استخدامهای کشوری و حتی در گذشته نه چندان دور در مدارس برای ورود به دوره راهنمایی، تست ضریب هوشی و هوش هیجانی گرفته میشد. اما آیا ضریب هوشی واقعا مهم است؟ در این میکرومقاله از سبکتو به این موضوع میپردازیم.
بحث ضریب هوشی همیشه داغ و پرحاشیه بوده است، از برخی والدین که آن را یک ویژگی اساسی برای فرزند و حتی همسر فرزند خود میدانند، تا ترامپ رییس جمهور امریکا که چند ماه پیش اعلام کرده بود که ضریب هوشی او از باراک اوباما و بوش بیشتر است و به این موضوع افتخار میکرد.
ضریب هوشی و هوش چه تفاوتهایی دارند؟
هوش تعاریف مختلفی دارد اما به طور کلی به مجموعهای از تواناییها و مهارتهای شناختی که به فرد توانایی جذب، پردازش و بکارگیری اطلاعات را میدهد تا از آنها برای یادگیری، تولید ایده و مفاهیم تازه، حل مسئله و ایجاد تغییر در اطراف خود استفاده کند، میگویند. ذهن ما برای پردازش اطلاعات از این مهارتهای شناختی استفاده میکند، توجه، حافظه، تصمیمگیری، درک مطلب، محاسبه و مهارتهای کلامی و زبانی از دسته این فعالیتها هستند.
اما ضریب هوشی: از گذشته این سوال برای طیف مختلفی از انسانها وجود داشته که چرا برخی خیلی خوب یاد میگیرند و ایدههای عالی مطرح میکنند، اما برخی نه. چرا برخی تند و سریع یاد میگیرند و برخی کند و دیر. در اواخر قرن نوزدهم، محققان به دنبال راهی بودند که افرادی که خوب یاد میگیرند را از افرادی که قدرت یادگیری خوبی ندارند، جدا کنند. انگیزه اصلی این موضوع هم جدا کردن افرادی که به اصطلاح آن زمان «عقب ماندگی ذهنی» بودند از افراد عادی بود، در ابتدای زندگی افراد بودند.
به همین منظور هم تستهای مختلفی برای اندازهگیری تواناییهای شناختی طراحی شد. تست هوش، که ضریب هوشی را اندازهگیری میکند، در ابتدای قرن بیستم و توسط یک روانشناس انگلیسی به نم چارلز اسپرمن طراحی شد. اساس نظریه او این بود که یک هوش عمومی وجود دارد که تعیین کننده توانایی و مهارتهای ذهنی و فکری افراد است. او متوجه شده بود که کسانی که مهارتهای کلامی خوبی دارند، در استدلال هم خوب هستند و به این نتیجه رسیده که بین این مهارتها ارتباطات متقابل وجود دارد، اما برای برقراری این ارتباطات نیاز به یک مبنای کلی است که همه چیز بر آن بنا شود.
بنابراین اگر بتوانیم این بنای کل یا هوش عمومی را اندازهگیری کنیم، میتوانیم بقیه عملکردهای فرد را هم پیشبینی کنیم. در نهایت این هوش عمومی تبدیل به نظریه g و ضریب هوشی شد. این نظریه از روز اول بسیار بحث برانگیز بوده و موافقان و مخالفان زیادی داشت و البته تحقیقات زیادی هم در این مورد انجام شد که برخی آن را تایید و برخی هم رد کردند.
ضریب هوشی به ژنتیک مربوط است یا تحت تاثیر عوامل اکتسای در کودیک و بزرگسالی است؟
برخی از محققان میگویند که ژنهایی کشف کردهاند که روی آیکیو تاثیر میگذارد، آنها حتی ادعا دارند که ۷۵٪ آیکیو ژنتیکی است و این همان انتقادی است که به بهرههوشی وارد است. اگر تواناییهای ذهنی را به بهرههوشی محدود کنیم، نتیجه این میشود که هوش ژنتیکی است و ارتباط کمی با محیط، آموزش، محیط اجتماعی و اقتصادی دارد.
این تحقیق مثل این است که فردی کارآیی ماشین خود را فقط با بوقش ارزیابی کند و به هیچ چیز دیگری از جمله اینکه آیا ماشین اصلا بنزین دارد یا چرخها باد دارند، کاری نداشته باشد.
آیا ضریب هوشی با درس خواندن، یاد گرفتن یک زبان خارجی یا ساز و فعالیتهای چالشی مغز افزایش پیدا میکند؟
همانطور که با کلاس و تمرین میتوان نمره تست هوش کنکور را بهتر کرد، پس احتمالا میتوان ضریب هوش، نه خود هوش، را افزایش داد. دانشمندان هوش را به دو نوع سیال و متبلور تقسیم میکنند. هوش سیال ایدهها و راهحلهای نو و روشهای جدید تولید میکند و هوش متبلور برای به کار گرفتن اطلاعات و تجربیات از قبل دانسته است. شواهد علمی وجود دارد که میگوید با تمرین، هوش متبلور و مهارتهای شناختی مانند حافظه و تمرکز بهبود پیدا میکنند. دانشمندان بر این باورند که با افزایش سن هوش متبلور تقویت و هوش سیال ضعیف میشود.
اصلا ضریب هوشی وجود دارد؟
در مورد هوش عمومی و بهره هوشی، تحقیقات زیادی انجام شده است، اما تحقیقی که در سال ۲۰۱۲ انجام شد از چند جهت از جمله بزرگی قابل توجه و شاخص بود. این تحقیق توسط ۴پژوهشگر انجام شد. آنها از ۱۱۰ هزار نفر، ۱۲ تست آنلاین گرفتند . اطلاعاتی که از این تستها گردآوری شد با استفاده از یک متد تحلیلی آماری که چارلز اسپرمن هم از آن استفاده میکرد، بررسی شد. نتیجه روشن بود: آیکیو نمیتوانست تفاوت نتیجه تست این ۴۶هزار نفر را توضیح دهد. برای این کار حداقل ۳عامل اساسی باید در نظر میگرفت:حافظه کوتاه مدت، استدلال و مهارتهای کلامی.
آنها از مغز ۱۶نفر در طول انجام تمام ۱۲تست، ام.آر.آی گرفتند تا از صحت یافتههایشان مطمئن شوند و دیدند که هر سه جز حافظه کوتاه مدت، استدلال و کلام، یک مدار عصبی مستقل و جدا را در مغز فعال میکند. پس آیکیو به تنهایی نمیتواند بیانگر همه چیز باشد. راجر هایفیلد، یکی از این چهار پژوهشگر درباره این تحقیق گفت: چندین دهه است که برای اندازهگیری هوش از تستهای آیکیو استفاده میشود در حالی که این تستها از اساس معیوب هستند، وقتی ما میدانیم که مغز پیچیدهترین عضو بدن است چرا فکر میکنیم با یک تست ساده میةوان کاربری آن را اندازه گرفت؟ ما ثابت کردیم که این تستها هیچ چیز واقعی از شما نشان نمیدهند.
تست اندازهگیری آیکیو در سالهای اخیر بیارزش شده و تقریبا کاربردی در جهان ندارد، به جای آن تستهای جامعتر و متمرکزتری روی بخشهای مختلف طراحی شده که یکی از آنها تست دانشگاه کمبریج است که البته خودش را تست هوش معرفی نمیکند، بلکه تنها تست سنجش سلامت مغز است.
نظر شما در این مورد چیست؟ به نظرتان ضریب هوشی روی زندگی تاثیر میگذارد؟
دیدگاه ها
1 دیدگاه
سلام مقالات علمی نیاز به منابع علمی دارند
ارسال دیدگاه