چرا باید برای سال ۹۸ برنامه بریزید، نه ۹۷؟ قسمت اول
آغاز هر سال عادت داریم برای سال جدید برنامه بریزیم، این طور نیست؟ اما بیشتر این برنامهها به مرحله اجرا درنمیآیند یا بلندمدت و هدفدار نیستند.
جیکیرولینگ قبل از نوشتن اولین فصل هریپاتر، داستان “۷ سال در هاگوارتز” را در ذهن داشت اما امروز هریپاتر یکی از پرخوانندهترین کتابهای دنیاست. جرج لوکاس قبل از ساختن اولین فیلم جنگ ستارگان در سال ۱۹۷۰، تصمیم گرفت حداقل ۶ فیلم بسازد و به جای قسمت اول، اولین فیلم را در مورد قسمت چهارم ساخت. و بعد از حدود ۴۰ سال، میلیونها نفر هنوز هم از اکران فیلم جدیدی از جنگ ستارگان هیجانزده میشوند. اگر لوکاس بلندمدت و دقیق برنامه نمیریخت، این اتفاق نمیافتاد.
یک قانون ساده در مورد افراد موفق وجود دارد: فقط یک درخت نکارید، بلکه باغ پرورش دهید.
برای پرورش باغ، باید به موقع و با فکر شروع کنید به کاشتن بذرها. با این کار، به جای نتایج پراکنده و تصادفی، هر دستاوردی میشود پیشقدم دستاورد بعدی. «شروع با در نظر گرفتن پایان» به شما جهت میدهد و موقعیتتان را محکمتر میکند. در این میکرومقاله سبکتو این کار را یاد میگیریم:
افراد کمی چنین طرز فکری دارند
شما پدیدآورندهی داستان خودتان هستید. اما چقدر برنامهریزی سالانهتان را طبق تصمیماتی که برای سال بعدش در نظر دارید، انجام میدهید؟
اهداف، مسیر دسترسی هستند، نه خود مقصد. هر کاری که میکنید، برای تعیین موقعیتتان در مسیر زندگی است. آیا جوری تعیین موقعیت میکنید که ۱ سال، ۳ سال یا ۵ سال بعد به موقعیتی فوقالعاده برسید؟
البته مشخص است که شرایط خیلی عوض میشوند و نمیتوانید برای همه چیز برنامه بریزید، نویسندهای مشهور در زمینه برنامهریزی میگوید:
به تصمیمات خود پایبند باشید، اما در مسیر اجرا منعطف هم باشید.
و اینجاست که تفاوتها خود را نشان میدهند. بیشتر مردم به تصمیمات خود پایبند نیستند. در این شرایط باید از خود بپرسیم:
«آیا این اهداف برایم جذاب هستند یا خود را متعهد به انجام آنها میدانم؟»
این دو حالت چه تفاوتی دارد؟
اگر برایتان جذاب باشد، داستان، بهانه، دلیل و شرایط جور خواهید کرد که از زیر انجام آنها در روید. اما اگر متعهد باشید، بهانهها حذف میشوند و به هر قیمتی شده به آن اهداف میرسید.
نتایج علمی بیراه نمیگویند
نتایج روانشناسی میگوید افرادی که «خودباوری» بالایی دارند و به «قدرت اختیار» اعتقاد دارند، از بقیه جلو میزنند. وقتی میخواهید برای آینده برنامه بریزید، این دو ویژگی نقش اساسی دارند.
خودباوری: یعنی اینکه باور داشته باشید توانایی لازم برای رسیدن اهدافتان را دارید.
قدرت اختیار: یعنی اینکه باور داشته باشید خودتان اتفاقات زندگیتان را رقم میزنید، نه عاملی بیرونی.
اما بیشتر مردم خودباوری پایینی دارند و قدرت اختیار را قبول ندارند. تحقیقات زیادی نشان داده است که چنین افرادی:
- سراغ اهداف چالشبرانگیز نمیروند.
- رهبری تیمی را بر عهده نمیگیرند.
- به احتمال بیشتری دچار افسردگی و اضطراب میشوند.
- با مشکلات سلامتی بیشتری روبرو میشوند.
- دچار کمبود انگیزهاند.
- نسبت به آینده بدبینند.
- از زندگی و شغل خود ناراضیاند.
و این لیست همین طور ادامه دارد. مشخص است که این گزینهها برای افرادی که به خودباوری و قدرت اختیار اعتقاد دارند، برعکس است.
بزرگترین دروغ امروزی
آیا دنیا به سرعت در حال تغییر است؟ بله.
آیا عوامل خارج از کنترل شما، غیر قابل پیشبینی هستند؟ بله.
آیا شما کنترل کمی بر اتفاقات زندگیتان دارید؟ نه! مهم نیست تحت چه شرایطی زندگی میکنید. چه آزاد باشید، چه محدود، اوج گرفتن یا سقوط در دست خودتان است.
اما این روزها دروغ بزرگی بر همه ما تحمیل میشود: شما کنترلی بر اتفاقاتی که در زندگی برایتان میافتد، ندارید.
فرض کنید میخواهید خانهای بسازید و با پیمانکاری قرارداد میبندید و آن پیمانکار به شما میگوید: «لازم نیست برای طرح خانه برنامه بریزید، شما که دانش طراحی ندارید و نمیتوانید نقشی در طرح داشته باشید. پس نمیتوان گفت نتیجه خانه چه خواهد شد.»
وقتی خانهای میسازید، طرحی هم برای آن در ذهن دارید. طرح را طبق اصول دنبال میکنید. در نتیجه، حالت نهایی خانه مطابق تصورتان میشود. به عبارتی انتظار ندارید دیوارها کج باشند یا جای حمام، آشپزخانه قرار بگیرد!
وجود ذهنیت از قبل، پیشزمینه وجود فیزیکی و شکلگیری آنهاست.
افراد کمی مسئولیت میپذیرند
اینکه با خود بگویید «من مسئول اتفاقاتی که برایم میافتد نیستم» کاری ندارد. کاری که سخت است این است که قبول کنید هر تصمیمی که میگیرید، بخشی از آیندهتان را میسازد. حتی «همین لحظه» که دارید این میکرومقاله را میخوانید. چه کسی مسئولش بود؟ شما نبودید که میکرومقاله را باز کردید و شروع کردید به خواندن؟ کنترلی روی آن نداشتید؟
همان لحظهای که میفهمید مسئول تمام ابعاد زندگی خود هستید، همان لحظهای است که کاملا رها میشوید.
اجازه دهید بقیه سر مسائل جزئی بحث کنند، اما شما نه. بگذارید بقیه سر ضربههای جزئی گریه کنند، اما شما نه. بگذارید بقیه زندگیشان بسپارند دست دیگری، اما شما نه!
در میکرومقاله بعدی به قسمت دوم این مبحث میپردازیم و بیشتر در مورد برنامهریزی هدفمند صحبت خواهیم کرد.
[stag_button url=”https://medium.com/personal-growth/why-you-should-be-planning-for-2019-not-2018-c2d856e23a01″ style=”black” size=”small” type=”normal” target=”_self” icon=”” icon_order=”before”]Medium[/stag_button]
دیدگاه ها
1 دیدگاه
[…] چرا باید برای سال ۹۸ برنامه بریزید، نه ۹۷؟ قسمت اول […]
ارسال دیدگاه