خانومانه ; برای شاد بودن این ۵ خصوصیت را داشته باشید

خانومانه یکی از بخش‌های جدیدی است که از هفته پیش و با میکرومقاله خانم های موفق به سبکتو اضافه شده است. در سری مطالب خانومانه با دقت بیشتری به مباحث و خصوصیت‌هایی که به خانم‌ها برای شاد بودن و داشتن زندگی موفق‌تر کمک می‌کند می‌پردازیم.

در این میکرومقاله خانومانه می‌خواهیم در مورد هنر شاد بودن صحبت کنیم و ۵ خصوصیتی که کمک می‌کند تبدیل به یک خانم شاد شویم را بررسی کنیم با سبکتو همراه باشید:

خوشبختی یک کلاه نیست که هر روز صبح آن را روی سرمان بگذاریم و احساس خوشبختی کنیم، بلکه احساسی است که باید خودمان آن را بسازیم و شاد بودن یک قدم بزرگ برای ساختن خوشبختی است. شاید بگویید با این همه فشار زندگی و روزهای تکراری، شادی کلمه بی‌معنی است اما بیایید باور کنیم که زندگی همان شکلی می‌شود که ما تصور می‌کنیم. اگر باور کنیم که این افکار و عادت‌های ما هستند که زندگی را می‌سازند، دقیقا هم همین اتفاق خواهد افتاد.

۱. افکار مثبت را تکرار کنیم

برخی از ما درگیر روزمرهای زندگی شدیم و گاهی آنقدر تحت فشارهای زندگی قرار می‌گیریم که ابراز احساسات را از یاد می‌بریم. فراموش کرده‌ایم که افکار مثبت و احساسات خوب‌مان را بازگو کنیم ولی به جای آن دائم از احساسات منفی‌مان حرف می‌زنیم. شاد بودن سخت نیست. کافی است همان قدر که به غر زدن در طول روز می‌پردازیم، نکات مثبت زندگی را هم بیان کنیم.

اگر از خرید کردن با دخترمان لذت می‌بریم به او بگوییم و این حس خوب را با او شریک شویم. اگر اتفاق خوبی در محل کارمان پیش ‌آمده، آن را برای همسرمان تعریف کنیم، به یک دوست قدیمی زنگ بزنیم و خاطرات خنده‌دارمان را با هم مرور کنیم، با این کار هم حسابی می‌خندیم و هم برای زمان طولانی احساس شادی در ذهن‌مان جریان پیدا می‌کند.

۲. خاطرات شیرین بسازیم

به خاطرات شیرینی که تا امروز داشته‌ایم فکر کنیم، کمی دقیق شویم، چه چیزی در آن خاطرات برایمان جذاب‌تر است و به طور خاص باعث خوشحالی ما می‌شود؟ مثلا شال قرمزی که در روز برف بازی به گردن داشتیم برایمان دوست داشتنی است، حالا فکر کنیم چرا؟ مثلا چون یادگاری از کودکی مادرمان است؟ یا ما را یاد روزهای خوش کودکی می‌اندازد؟

حالا هر وقت احساس ناراحتی کردیم، به شال قرمزمان فکر کنیم و حتی می‌توانیم برای مدت کوتاهی آن را دور گردنمان بیندازیم و سرشار از شاد بودن و احساس آرامش شویم. پیچیدگی احساسات را از بین ببریم و ببینیم واقعا چه چیزی حال‌مان را خوب کرده و آن را برای خودمان تکرار کنیم.

۳. خودمان را تشویق کنیم

شاد بودن یک اتفاق نیست و باید خودمان آن را بسازیم. می‌توانیم با کارهای ساده شروع کنیم، مثلا به دستاوردهای کوچک و بزرگ‌مان افتخار کنیم. اگر مدتی است که به باشگاه می‌رویم برای پشتکارمان یک هدیه خوب به خودمان دهیم. یا اگر یک گزارش سخت را تمام کرده‌ایم به خودمان افتخار کنیم و خودمان را به یک شام در یک رستوران خوب دعوت کنیم.

برخی افراد افتخار کردن به خود را با فخرفروشی و خودشیفتگی یکی می‌دانند، در حالی که بین آنها یک مرز باریک است و اگر ما این مرز را پیدا کنیم و بابت آنچه که هستیم با تمام مهارت‌هایمان به خودمان افتخار کنیم احساس شاد بودن را در تمام بخش‌های زندگی تجربه خواهیم کرد.

۴. افکار منفی را دور بریزیم

شاد بودن با افکار منفی به شدت تناقض دارد. شاید بگویید که آنقدر افکار منفی زیاد هستند که به راحتی نمی‌توانم آنها را از ذهنم دور کنم. بله حق با شماست. متاسفانه ما هر روز با هزاران افکار منفی بمباران می‌شویم. اما باید یادمان باشد که این ما هستیم که زندگی خودمان را می‌سازیم. پس اگر می‌خواهیم شاد بودن را تجربه کنیم، باید از تکنیک‌های مختلف برای دور کردن افکار منفی استفاده کنیم چون زندگی باید آنطور که ما دوست داریم پیش برود.

یک تکنیک ساده و سریع برای از بین بردن افکار منفی را در میکرومقاله ۶ قدم برای دور کردن افکار منفی توضیح دادیم که می‌توانید از آن استفاده کنید.

۵. با کودک درون‌مان دوست باشیم

شاد بودن یک کودک و صدای خنده‌هایش را به یاد آورید، شما هم خنده‌تان می‌گیرد؟ همه ما یک کودک درون داریم که کاملا می‌داند چطور ما را شاد کند، اما ما آنقدر افکار منفی را برای خودمان بزرگ می‌کنیم که دیگر وقتی برای بروز به او نمی‌دهیم. با کودک درون‌تان ارتباط برقرار کنید و به هیچ‌وجه او و احساسات‌تان را سرکوب نکنید.

باور کنید که چیزی به نام خجالت وجود ندارد و تنها چیز مهم در زندگی حتی قبل از فرزندان‌تان، خود شما هستید. پس سن و سال را جلوی چشم‌تان نیاورید و مانند یک کودک تاب بازی کنید، بلند بخندید و از هر لحظه‌ای که در آن هستید نهایت لذت را ببرید.

کودک درون‌مان کاملا راه را می‌داند، به او اعتماد کنیم و از شاد بودن لذت ببریم. باور کنید که زندگی با ارزشتر از آن است که آن را صرف غصه خوردن و غر زدن کنید. مشکلات همیشه وجود دارند، مهم این است که ما می‌خواهیم چه زندگی داشته باشیم، با آرامش آنها را پشت سر بگذاریم یا آنها ما را از پا درآورند؟